اللهم عجل لولیک الفرج

به وبلاگ 620 خوش آمدید

اللهم عجل لولیک الفرج

به وبلاگ 620 خوش آمدید

حق و باطل (قسمت هشتم) ...

بسم الله الرحمن الرحیم 

کاری از :  www.620.blogsky.com  

 

حق و باطل (قسمت هشتم)

حق و باطل

 

قسمت هشتم :به سوی سرزمین موعود

 

خداوند به ما، امت برگزیده‌اش، آوارگی را به مثابه یک نعمت الاهی عطا کرده است و این مسئله که همه آن را ضعف ما پنداشته‌اند، در واقع قوت ما بوده است. آوارگی اکنون ما را در آستانه سلطه جهانی قرار داده است.1

 

پیچیده‌ترین اردوکشی تاریخ :

در این سال‌ها بین پیروان موسی(ع) و پیروان فرعون همواره درگیری و کشمکش بود. بلاهای نه ‌گانه در همین سال‌ها بر سر فرعونیان فرود ‌آمد.2 یکی از این بلاها این بود که آب رود نیل برای فرعونیان به خون تبدیل می‌شد که نه برای کشاورزی سودی داشت و نه برای آشامیدن؛ ولی برای بنی‌اسرائیل و ایمان آورندگان، همین آب، سالم و گوارا بود.3

 

{اینکه هم اکنون شیطان پرستان نوین اقدام به نوشیدن خون می کنند نشانه ای از تمرد در برابر خداست با این عنوان که اگر در زمان فرعون می بودند در برابر این معجزه الهی کرنش نمی کردند و در کفر خود باقی می ماندند. برای نمونه در میان ایزدیان(شیطان پرستان کهن شمال عراق) خوردن نوعی قهوه بسیار تلخ به عنوان نمودی از تحمل درد و رنج عذاب الهی ناشی از خوردن زقوم در جهنم است}

 

هر بار که بلا می‌آمد، فرعونیان دست به دامن موسی(ع) می‌شدند تا برای رفع بلا دعا کند و قول می‌دادند که در صورت رفع بلا، ایمان می‌آورند؛4 اما آنان هرگز، غرور و خیره‌سری را رها نکردند و حتی بر لجاجت و عناد خویش افزودند و این نشانه‌ها را سحر خواندند:

 

وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ؛5

و گفتند: هر گونه نشانه‌ای برای ما بیاوری که ما را بدان مسحور کنی، به تو ایمان نخواهیم آورد.

چهل سال از نبوت موسی6 و آزادی بنی‌اسرائیل گذشت تا اینکه فرعون تصمیم به قتل بنی‌اسرائیل گرفت.7

 

موسی(ع) از تمام ابزارهای هدایت، برای نفوذ در دل‌های تاریک فرعونیان بهره برده بود، اما هیچ یک سودی نبخشید. و اکنون چاره‌ای جز نفرین آنان نبود؛ چرا که قوم فاسدی که هیچ امیدی به هدایتشان نباشد، از نظر نظام آفرینش، حق حیات ندارند و باید عذاب الاهی بر آنان فرو بارد و زمین را از لوث وجودشان پاک کند. بنابراین موسی(ع) دست به دعا بلند کرد و از جرم آنان به خداوند شکایت کرد:

 

فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ:8

پس پروردگارش را خواند که: اینان مردمی مجرم‌اند.

 

خداوند به موسی(ع) فرمود که بنی‌اسرائیل را شب هنگام از مصر خارج ساز. فرعونیان در پی شما می‌آیند و گرفتار عذاب خداوند می‌شوند:9

 

فَأَسْرِ بِعِبَادِی لَیْلًا إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُغْرَقُونَ ؛10

بندگان مرا شب هنگام روانه کن تا از پی شما بیایند. دریا را آرام پشت سرگذار که آن سپاه غرق شدگان‌اند.

 

 چهل سال است که خدا تمام آن دستگاه را در خدمت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل درآورده تا حضرت در این مدت بتواند آنها را به آمادگی این روز برساند. فرار بنی‌اسرائیل، پیچیده‌ترین فراری است که در طول تاریخ ثبت شده است. اردوکشی به این دقت سابقه ندارد. حتی امروزه نیز با همة پیشرفت علم نمی‌توان چنین کاری کرد. مطابق آمار تورات، بنی‌اسرائیل، هنگام خروج بیش از ششصد هزار نفر بوده‌اند.11 حضرت موسی(ع) یک شب فرصت داشت. ششصد هزار نفر را مخفیانه از یک منطقه بیرون برد آن هم بدون اینکه کسی جا بماند، بسیار پیچیده است. این نتیجة آن سی سال تلاش و فرصت است.

صبح هنگام، مصریان دریافتند که بنی‌اسرائیل همه گریخته‌اند و اموال خود و برخی از مصریان را نیز با خود برده‌اند. به فرمان فرعون، سپاهیان در پی بنی‌اسرائیل روان شدند.12

 

عبور از دریا :

بنی‌اسرائیل در مسیر فرار خویش، به دریا رسیدند. در این هنگام فرعونیان از پشت سر رسیدند. اکنون بنی‌اسرائیل نه راه پیش دارند و نه راه پس.

 

فَلَمَّا تَرَاءَی الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ؛13

چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: گرفتار آمدیم.

 

آنان نه جنگ می‌دانستند و نه ابزار جنگی با خود داشتند. سپاه تا دندان مسلح فرعون، همچنان پیش می‌تازید. شیون و غوغای بنی‌اسرائیل به آسمان رفت.

 

قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِی. فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ؛14

گفت: هرگز، پروردگار من با من است و مرا راه خواهد نمود. پس به موسی وحی کردیم که: عصایت را بر دریا بزن. دریا بشکافت و هر پاره چون کوهی عظیم گشت.

 

دوازده راه، به عدد اسباط بنی‌اسرائیل، در پیش روی آنان گشوده شد و آنان از آب عبور کردند. آخرین نفر از بنی‌اسرائیل که از دریا خارج شد، نخستین تن از فرعونیان داخل شد.

 

خطای دیگر فرعون این بود که او نیز وارد آب شد. پیدایش چنین جاده‌ای در میان دریا، کافی بود که هر کودک ابجد خوانی را متوجه تحقق یک اعجاز بزرگ الاهی سازد، ولی کبر و غرور به خیره سران فرعونی اجازه اندیشه و درک حقیقت نداد و شاید گمان می‌کردند که شکاف دریا نیز به فرمان فرعون است! گویی خدا درک بدیهی‌ترین امور را از فرعون و فرعونیان گرفته است و پرده‌های استکبار و غفلتِ دوری از خدا حجاب عقل آنان شده است. ناگهان امواج دریا، همانند ساختمان فرسوده‌ای که پایه‌های آن یکباره بشکند فرو ریخت و فرعونیان همگی غرق شدند.

 

وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّی إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَا مِنْ الْمُسْلِمِینَ. أَالْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنْتَ مِنْ الْمُفْسِدِینَ. فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِنْ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ؛15

ما بنی‌اسرائیل را از دریا گذرانیدیم. فرعون و لشکریانش به قصد ستم و تعدی به تعقیبشان پرداختند. چون فرعون غرق می‌شد، گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی جز آن که بنی‌اسرائیل بدان ایمان آورده‌اند، نیست، و من از تسلیم شدگانم. آیا اکنون؟ و تو پیش از این عصیان می‌کردی و از مفسدان بودی. امروز جسم تو را به بلندی می‌افکنیم تا برای آنان که پس از تو می‌مانند، عبرتی باشی، و حال آنکه بسیاری از مردم از آیات ما غافل‌اند.

 

عصر حاکمیت موسی(ع)

با نابودی فرعون و سپاهیانش و ایجاد خلأ قدرت در مصر، موسی(ع) می‌توانست با بنی‌اسرائیل به مصر بازگردد و حکومت آنجا را بگیرد، چرا که آنان تمام نقاط مصر را به خوبی می‌شناختند. اما مأموریت ایشان استقرار در فلسطین و قدس است. شاهراه آنجاست. اگر آنجا تصرف شود، مصر در پایین، روم در بالا و غرب آسیا در کنار این سرزمین تحت تأثیر این حرکت توحیدی قرار می‌گیرند.

آن سوی آب، مشکلات و دشواری‌های موسی(ع) آغاز می‌شود. تا اینجا حضرت فقط مشکل حرکت دادن این قوم را داشتند. تهیه امکانات و مایحتاج روزمرّه این قوم به عهدة فرعونیان بود. اینان برده بودند و صاحبانشان نیاز آنان را تأمین می‌کرند،‌ اما هنگامی که آن سوی آب قرار گرفتند، پاسخگویی به همة نیازهای آنان، بر عهدة موسی(ع) قرار گرفت. در حقیقت، حکومت این پیامبر الاهی از اینجا آغاز می‌شود. و این اولین حکومت ولی معصوم در تاریخ بود که شکل می گرفت!

 

بنی‌اسرائیل در منطقه‌ای قرار گرفته‌اند که امکانات لازم و اولیه زندگی کم است. در یک میدان بیابانی، اداره قوم ششصد هزار نفری بسیار مشکل است. تأمین نان این عده  بسیار دشوار است. نخستین مشکلی که قوم موسی(ع) با آن رو به رو شد، مشکل آب بود.  از موسی(ع) درخواست آب آشامیدنی کردند. حضرت برای حل همة مشکلات، به خداوند توسل می‌جست. خداوند متعال فرمود: سنگی را وسط اردوگاه بگذار و با عصا به آن بزن. از سنگ دوازده چشمه جوشید. آب فوران کرد و مشکل آب حل شد.16  از این پس این سنگ در این اردوگاه منبع آب بود. آن را حمل و نقل می‌کردند و هر جا آب می‌خواستند، حضرت با عصا به آن می‌زد و آب جاری می‌شد.17

 

مشکل دیگر، مشکل غذا بود. آن را هم خداوند متعال حل کرد. «من» و «سلوی» برای آنان فرستاد.18 «من» دانه‌های ریزی است که از آسمان بر اردوگاه می‌بارید و بنی‌اسرائیل با آن نان درست می‌کردند.19 «سلوی» مرغ‌هایی شبیه مرغ دریایی است که بر سطح اردوگاه به آرامی پرواز می‌کردند که هر یک از بنی اسرائیل دستش را دراز می‌کرد، یکی از آنها را می‌گرفت. پر اینها را که می‌کند، پخته بود.20 بدین ترتیب مشکل غذا نیز حل شد.

 

مشکل دیگر، سرپناه و آزار آفتاب بود. خداوند ابرهایی را برای آنها فرستاد که روز و شب، همراه این اردوگاه بود.21 اگر کسی می‌خواست آفتاب بخورد، باید از اردوگاه جدا می‌شد. شب هنگام، ابر پایین می‌آمد و هوای اردوگاه را گرم می‌کرد و در روز ابرها بالا می‌رفتند و مانع تابش خورشید می‌شدند، و هوای اردوگاه خنک می‌شد.22

 

آمادگی برای حاکمیت جهانی :

مأموریت بنی‌اسرائیل، آن است که حکومتی تشکیل دهند و پایه‌گذار حکومت جهانی شوند. اینها که چیزی نمی‌دانستند، باید آموزش می‌دیدند. بنابراین موسی(ع) بنی‌اسرائیل را در پای کوه طور مستقر کرد و اردوگاهی آموزشی ایجاد کرد. این اردوگاه آموزشی پانزده سال بر پا بوده و آنان در این مدت آموزش می‌دیدند.

1.       ساماندهی و انسجام:

 

همان گونه که گفتیم، یعقوب(ع) دوازده پسر داشت که آنان را بنی‌اسرائیل می‌خواندند. هر قبیله از بنی‌اسرائیل، خود را منتسب به یکی از فرزندان یعقوب می‌کرد. این قبایل را سبط می‌نامیدند. نخستین کار موسی(ع) این بود که آن سازماندهی را در اینجا استوارتر کرد. آنان بر اساس اسباط تقسیم‌بندی می‌شدند و هزاره‌ها در هر سبط تشکیل شدند که هزار تن را در خود جای می‌دادند. موسی(ع) برای هر هزار نفر یک فرمانده معین کرد. هزاره‌ها را به صدگان‌ها تبدیل کرد و برای هر صد نفر یک فرمانده گذاشت. هر صد نفر نیز به دو دستة پنجاه نفری تقسیم می‌شد که هر یک فرمانده‌ای داشت و هر پنجاه نفر،‌ پنج گروه ده نفری را تشکیل می‌دادند که برای هر ده نفر نیز فرمانده‌ای تعیین کرده بود. فرمانده ده نفر، مربی آن ده نفر بود و فرمانده‌ پنجاه نفر، مربی مسئولان ده‌گان بود. مسئولان صدگان،‌ مربی مسئولان دسته‌های پنجاه نفره بودند. فرمانده هزاره،‌ مربی صدگان‌ها، و آن هزاره‌ها نزد مسئولان اسباط و مسئولان اسباط نزد موسی(ع) آموزش می‌دیدند.( سبط<--  هزاره<-- صدگان <-- پنجاه‌گان <-- ده‌گان) به این شکل آنها در این اردوگاه آموزش کاملی را فرا گرفتند که معلومات آن اردوگاه در ارتقای سطح فرهنگ عملی و حکومتی بشر نقش اساسی را ایفا کرد. این آموزش‌ها در مجموعة حکومت‌ها وارد شد.

 

 به نقل تورات، اینان در همة زمینه‌های اقتصادی، ‌فرهنگی و ... آموزش دیدند.23 بنی‌اسرائیل که حتی در ساختن یک صندوق ساده ناتوان بودند، در این اردوگاه به قدری در صنعت پیشرفت کردند که از دل آنان سامری بیرون آمد. او ریخته‌گری و قالب ریزی را در اندازه‌ای آموخته بود که گوساله‌ای از طلا ساخت که صدای گاو از آن در ‌می‌آمد. بنی‌اسرائیل در عالی‌ترین سطح آموزش قرار گرفتند و زمینة اولیة کاردانی یهود، در این اردوگاه فراهم آمد. به دستور حضرت موسی(ع) خیمه‌ای ساختند که در آن نماز جماعت می‌خواندند و به سخنان پیامبر خدا گوش می‌دادند. این خیمه از هزاران قطعه تشکیل می‌شد.24 دربارة اینکه اینها در این مدت، پول و امکانات از کجا می‌آوردند، اجمالا‌ً می‌توان گفت به دلیل توانمندی بالایی که در اردوگاه ایجاد شده بود، آنان به اطراف،‌ استاد و معلم می‌فرستادند و پول آن را  به این اردوگاه می‌آوردند. نقل است که موسی(ع) به بنی‌اسرائیل دستور داده بوده که تا می‌توانید از مصر با خودتان طلا حمل کنید. گوسالة‌ طلایی سامری از همان طلاهای آنها جمع شده بود. اما اینکه این طلا را در مصر چگونه به دست آورده بودند، در این باب روایات مختلفی آمده است. مطابق برخی روایات، حضرت فرموده بود از آنها عاریه بگیرند تا با این کار حق‌کشی‌های فرعونیان را تقاص کنند.25

 

2. آموزش چهره‌شناسی :

یکی از آموزش‌های بنی‌اسرائیل در این اردوگاه، آموزش کپی‌برداری و ترسیم چهره و ثبت آن است. این آموزش نسل به نسل منتقل شد و قرآن بعدها به آن اشاره کرد و فرمود:

الَّذِینَ آتَیْنَاهُمْ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِیقًا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛26

اهل کتاب همچنان که فرزندان خود را می‌شناسند، او را می‌شناسند، ولی گروهی از ایشان در عین آگاهی، حقیقت را پنهان می‌دارند.

 

اهل کتاب تمامی ویژگی‌های پیامبر اسلام را در کتاب‌های خود دیده‌اند و چنان با این ویژگی‌ها آشنایند که تا او را ببینند، خواهند شناخت27 این شناخت، شناخت به خصوصیات نیست، شناخت به چهره است. همان‌گونه که فرزند را نه به خصوصیات، که به قیافه می‌شناسند. حضرت سلمان، بردة یکی از یهودیان بود. پیامبراسلام(ص) از راهی می‌گذشت که  یک یهودی حضرت را دید و شناخت. هنگامی که خبر را به مولای سلمان می‌گفت، سلمان شنید و سراغ پیامبر آمد و ایمان آورد.28

 

3. سیستم ارتباطی و اطلاعاتی قوی :

یکی از مشکلات زمان جنگ، ارتباطات و پیام‌رسانی بود. در گذشته معمولاً از پیک بهره می‌بردند، اما این سیستم، هم زمان‌بر بود و هم نیروی بسیار می‌خواست و نیز برای کارهای عملیاتی مفید نبود. موسی(ع) برای انتقال ارتباطات، بوق و شیپور را به پیروان خویش آموخت.29 امروزه به نظر می‌رسد این عمل در یهود، تشریفاتی است، اما در آن روز کابردی عملیاتی داشته است. سیستم نُت موسی(ع) طبق دستور العمل خداوند، در تورات آمد و تمام بنی‌اسرائیل مأمور شدند هر روز صبح به عنوان عبادت این نت‌ها را بنوازند. و همه معنای صداها و نواخت‌ها را می‌فهمیدند. به قدری دوره دیدند که موسی(ع) بر بلندی می‌ایستاد و با یک بوق تمام اردوگاه را حرکت می‌داد. نواخت او را اسباط می‌فهمیدند، اسباط می‌نواختند، هزاره‌ها می‌فهمیدند و ... تا آن نفر آخر، صدای بوق مخصوص به خود را می‌شناخت. مشکل ارتباطات این گونه حل شد.30 امروزه نیز در مسئله ارتباطات، یهودی‌ها و صهیونیست‌ها سرآمد روزگارند، و این به دلیل سیستم آموزشی تاریخی آنهاست.

 

 

پی‌نوشت‌ها

1. پروتکل یازدهم رهبران یهود.

2. قرآن آیات نه گانه را این گونه بر شمرده است: عصا، ید بیضا، طوفان، ملخ، نوعی آفات نباتی به نام قمل، فزونی قورباغه، خون، خشکسالی، کمبود میوه‌ها. ر.ک: تفسیر نمونه، ج12، ص309؛ تفسیر قمی، ج2، ص29؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص318؛ الخصال، ج2، ص423؛ المناقب، ج1، ص218.

3. تفسیر عیاشی، ج2، ص318؛ تفسیر قمی، ج2، ص29؛ الخصال، ج2، ص423.

4. اعراف، آیه 134.

.5 اعراف، آیه 132.

6 بحارالأنوار، ج13، ص128؛ نورالثقلین، ج1، ص79؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص147.

.7 اعراف، آیه 127؛ اسراء، آیه 103.

8. دخان، آیه 22.

9. ر.ک: عهد عتیق، خروج، باب14.

.10 دخان، آیه 23.

.11 عهد عتیق، اعداد، باب 2؛ خروج، باب12، شماره 37 و 38.

12 بحارالأنوار، ج13، ص152.

.13 شعراء، آیه 61.

.14 شعراء، آیه 62 و 63.

.15 یونس، آیات 90 ـ 92.

16 بقره، آیه 60؛ اعراف، آیه 160. عهد عتیق، خروج، باب17.

 

 

.17 ر.ک: مستدرک‌الوسائل، ج5، ص236؛ مجمع البیان، ج1، ص250.

18 بقره، آیه 57.

19. عهد عتیق، خروج، باب16.

20. تأویل الآیات، ص67.

21. بقره، آیه 57؛ اعراف، آیه 160؛ تفسیر قمی، ج1، ص47؛ تأویل الآیات، ص67.

22. تفسیر قمی، ج1، ص47.

23. این نکته از بسیاری عبارات سفر خروج عهد عتیق دانسته می‌شود.

.24 عهد عتیق، خروج، باب26 و 36.

.25 ر.ک: قصص‌الأنبیاء راوندی، ص169. در تورات نیز بدین نکته اشاره شده است: عهد عتیق، خروج، باب 12 و باب 3.

.26 بقره، آیه 146.

.27 المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص491.

28. اعلام الوری، ص65.

.29 عهد عتیق، اعداد، باب 10.

30 ر.ک: عهد عتیق، اعداد، باب 10. 

کاری از : www.620.blogsky.com 

 

کاری از : www.620.blogsky.com 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد